در شرایطی که ایران با فشارهای گسترده بینالمللی، تحریمهای اقتصادی، و تهدیدات امنیتی پیچیده مواجه است، تأکید افراطی و بیوقفه بر اجرای قانون حجاب اجباری، نهتنها به حفظ هویت فرهنگی یا دینی نمیانجامد، بلکه ناخواسته به بستری برای تعمیق شکافهای اجتماعی، ایجاد تفرقه درونملی، و در نهایت بازی در زمین دشمنان منطقهای ایران تبدیل میشود. در این مقاله، تلاش میکنیم با نگاهی واقعگرایانه و تحلیل چندلایه، این پدیده را در بستر اجتماعی، سیاسی و امنیتی ایران بررسی کنیم.
قانون حجاب؛ از ارزش فرهنگی تا ابزار اجبار
حجاب، در ساختار فرهنگی و مذهبی بخش قابلتوجهی از جامعه ایران، ارزشمند و محترم است. اما هنگامی که این مفهوم فرهنگی و دینی به سطح یک الزام حکومتی با ابزارهای قهری، سرکوبگر و تنبیهی تقلیل مییابد، از معنای اصیل خود فاصله گرفته و به یک بحران اجتماعی بدل میشود. اجباریسازی حجاب در دهههای اخیر به جای آنکه باعث نهادینه شدن آن شود، به مرور زمان فاصله میان دولت و بخشی از جامعه، بهویژه نسل جوان و زنان، را افزایش داده و به نماد تقابل حکومت با آزادیهای فردی تبدیل شده است.
تفرقه اجتماعی؛ از حجاب تا هویت قومی و فرهنگی
یکی از خطرناکترین پیامدهای تأکید یکجانبه بر قانون حجاب، ایجاد صفبندیهای شدید در جامعه است. در حالی که مشکلات اقتصادی، بیکاری، تورم و فساد سیستمی دغدغههای اصلی اکثریت مردم هستند، تمرکز رسانهای و امنیتی بر پوشش زنان، باعث میشود بخشهای مختلف جامعه درگیر تنشها و منازعات فرسایشی شوند.
این شکاف، محدود به زنان و مردان یا مذهبی و غیرمذهبی نمیماند؛ بلکه به سرعت به بسترهای حساستری نظیر هویتهای قومی و منطقهای نیز سرایت میکند. تجربهی تاریخی ایران نشان داده است که هرگاه حکومت بهجای همگرایی، بر سیاستهای تنبیهی و اجبار تأکید کرده، نیروهای واگرا در جامعه قدرت گرفتهاند. حجاب اجباری، در چنین بستری، میتواند به یک عامل تسریعکننده در تقویت جریانهای تجزیهطلب بدل شود، بهویژه وقتی احساس بیعدالتی، بینمایندگی و بیگانگی با ساختار حاکم در میان اقلیتها تشدید میشود.
تشویش اذهان و فرسایش سرمایه اجتماعی
حکومتها برای بقای خود نیاز به اعتماد عمومی دارند. اما سیاستهایی که به تقابل مداوم با بدنهی جامعه دامن میزنند، سرمایهی اجتماعی را میفرسایند. هنگامی که نیروهای انتظامی و امنیتی بهجای مقابله با فساد، اختلاس، ناامنی یا تهدیدات خارجی، صرفاً در پی کنترل پوشش زنان در خیابانها هستند، پیام روشنی به جامعه مخابره میشود: اولویت حکومت، نه معیشت یا امنیت ملی، بلکه کنترل ظواهر است.
این وضعیت به مرور باعث از بین رفتن حس تعلق شهروندان به سرزمین خود شده و آنان را به سمت نافرمانی مدنی، بیاعتمادی، و حتی گرایش به جریانهای برانداز یا تجزیهطلب سوق میدهد. این همان جاییست که سیاستهای داخلی، ناخواسته یا شاید ناآگاهانه، با اهداف دشمنان ایران همراستا میشوند.
بازی در زمین دشمن؛ پروژه اسرائیل برای فروپاشی از درون
اسرائیل و متحدانش مدتهاست که در پی تضعیف ثبات منطقهای ایران و فروپاشی ساختار سیاسی آن هستند. سیاستهایی چون تفرقهاندازی قومی، گسترش نارضایتی عمومی، تحریک اقلیتها و برجستهسازی اختلافات مذهبی، از ستونهای اصلی پروژهی «ایران تجزیهشده» هستند. تمرکز بر حجاب اجباری، دقیقاً همان سوژهایست که با تحریک افکار عمومی، بازتاب گسترده رسانهای، و ایجاد موج نارضایتی داخلی، مسیر تحقق این پروژه را هموار میکند.
در واقع، در شرایطی که ایران بیش از هر زمان دیگر نیازمند اتحاد داخلی در برابر تهدیدات خارجیست، تداوم سیاستهای تحمیلی و افراطی، دقیقا به خواسته دشمنانی مانند اسرائیل و آمریکا کمک میکند: ایرانِ درگیرِ خود، بیدفاعتر در برابر تهدیدات بیرونی.
راه برونرفت: بازگشت به عقلانیت و اولویتبندی تهدیدات
برای جلوگیری از افتادن در دام پروژههای بیثباتساز منطقهای، حکومت ایران نیازمند یک بازنگری جدی در اولویتهای خود است. در دورانی که منطقه آبستن تحولات ژئوپلیتیک است و خطر درگیریهای نیابتی، سایبری و حتی نظامی ایران را تهدید میکند، تمرکز بر مسائلی چون پوشش افراد، بهجای ارتقای رفاه، آزادی، عدالت و انسجام ملی، خطایی راهبردی است.
راهحل نه در رهاسازی کامل هنجارهاست و نه در اعمال خشونت؛ بلکه در گفتوگو، اقناع، و احترام به حقوق شهروندی است. اگر نظام سیاسی ایران خواهان بقای خود در برابر پروژههای تجزیهطلبانه و تهدیدات امنیتی است، باید همبستگی ملی را محور سیاستگذاری قرار دهد، نه سیاستهای تفرقهافکنانه.
چکیده کلام
اصرار بر حجاب اجباری در شرایط فعلی، بیش از آنکه بیانگر قدرت نظام باشد، نشانگر ضعف در تحلیل شرایط اجتماعی و سیاسی کشور است. در حالی که ایران با خطرات فزایندهای در عرصه بینالمللی روبهروست، تبدیلکردن مسئله حجاب به محور اصلی سیاستگذاری داخلی، ناخواسته جادهصافکن طرحهای دشمنان دیرینه ایران، از جمله اسرائیل، است. این مسیر، نه تنها وحدت ملی را تضعیف، بلکه آینده ایران را در خطر فروپاشی اجتماعی و درگیری داخلی قرار میدهد. بازگشت به عقلانیت، اولویتدادن به همبستگی و اعتماد عمومی، و کنارگذاشتن اجبار در امور شخصی، مهمترین راهکار برای حفظ یکپارچگی ایران در این برهه حساس تاریخی است.
PARSRECORDS.COM
Comments